میدانم روزهای سخت بسیاری داشتیم، روزهایی که غم از سر و شانه هایمان بالا میرفت ، و هر ناامیدی از امید پیشی میگرفت.
میدانم که تلخی هایمان بی نهایت بود ، و مشکلات بیش از هر روز دیگری برای از پای در آوردنمان مصمم تر بودند.
و این را هم به خوبی میدانم که چقدر زیرکانه عمل کردیم ، در فراز و نشیب های زندگی سرسخت بودیم و استوار ماندیم ، و شدیم آن بیدی که با هر باد نمی لرزد.
و این را هم درست یادم هست ؛ که در بهاری ترین روز زندگیمان ، تمام گره های کور زندگیمان را باز کردیم ، و همت کردیم و تمام موانع را برداشتیم. و ایمان آوردیم.
آری ! به خودمان و به توانایی هایمان ایمان آوردیم.
و باور کردیم که اتفاق های نیک و مطلوب پایشان می لغزد و می افتند. و نهال وجودمان رشد میکند ، شاخ و برگ میگیرد و تا آسمان صاف پروردگار قد میکشد.
و به مسیرمان اعتماد کردیم ، که درست ترین مسیر است ، که به تمام حادثه های نیک ختم میشود ، که مارا به مقصد می رساند.
نویسنده؛بهارشوهانی