به گزارش شوش۲۴، فاصله گرفته ایم؛ از خودمان، از رفاقت هایی که بوی تند معرفت و مهربانی میدهند، از لبخند های گرم عزیزانمان..
از آزادیمان..
آری!
فاصله گرفته ایم از آزادیمان، و به زندانی که میله هایش از جنس حرص و طمع است ، تن داده ایم ..
فاصله گرفته ایم؛ از رود های روانِ صلح و دوستی،وامیدواریم به رود های راکد زندگیمان…
از امید های حقیقی دور شده ایم ، و دلبسته ایم به امید های پوچ و گذرا…
به امید هایی که نیامده، چمدان در دست دارند و قصد رفتن..
فاصله گرفته ایم ؛ از لذت های کوچک و ریز ریز زندگی، از دلخوشی های اندک اما ارزشمند، از روز های رنگین و پرتقالیمان…
آری!
شده ایم آن کودک تخس ، که اندوهگین است، که رنجیده است ، اما امپراطوری بزرگ غرورش اجازه نمیدهد که بگرید، شاکی شود و بهانه بگیرد...
فاصله گرفته ایم ؛ از صفای مهربانی و مهربانی کردن ، از حال و احوال خوبی و خوبی کردن..
آری!
ما انقدر از خودمان و همه چیز فاصله گرفته ایم که؛ از دور دست های در هوای مه آلود قلبمان خودمان را نمیبینیم، یارانمان و عزیزانمان را نمیبینیم …
وانقدر رنجیده ایم که دیگر بهانه گرفتن و شاکی بودن را کنار گذاشته ایم ، و دیگر سکوت کرده ایم …
نویسنده؛ #بهار_شوهانی