زمانی که واقعه ۶۱ هجری قمری در صحرای کربلا روی داد؛ تفاسیر فیزیکی در میان حکومت یزید رایج گشت و کشتن تمام یاران نوه پیامبر را «شکست» نامیدند و موفقیت شمشیر را«پیروزی» ذکر کردند.
چنین وضعیتی در ظاهر؛ قانع کننده مجریان بود اما در اصل؛ ریشه و بنیان ظلم ها را در طول تاریخ مورد حمله قرار داد که نمونه آن؛ پیروزی انقلاب اسلامی در سال پنجاه و هفت بود.این وضعیت نشان می دهد که معنای واژه هایی مانند شکست و پیروزی؛تابعی اژ فضای ایجادی در طی زمان است.
این بدان معناست که مفاهیم در موضوع های مختلف؛ ادراکات خاصی ایجاد می کنند.اینکه در سال ۵۹ ارتش بعث؛بخش هایی از کشور را اشغال کرد؛ پیروزی تلقی گردید؟پاسخ؛بدون شک؛ به هدف نگاری مرتبط و معنا می شود.
آیا قرار داد الجزایر لغو شد؟آیا بخش هایی ادعایی به بعثی ها واگذار گردید؟پاسخ منفی؛معنای شکست را نمایان می کند.این یعنی؛ارتش تا دندان مسلح صدام علی رغم پشتیبانی های وسیع غرب و شرق؛شکست خورد.قضیه غزه به خصوص جنبش دینی حماس؛از همین زاویه نگریسته می شود.آیا حماس نمی دانست که رژیم صهیونیستی؛بی رحم است؟از پشتیبانی غرب به خصوص آمریکا؛بی خبر بود؟اژ گنبد آهنین و جنگنده های پیشرفته آن؛اطلاع نداشت؟
احتمال بمباران ها را نمی داد؟بدون شک؛حماس با برنامه و هدف نگاری؛اقدام به عملیات طوفان الاقصی نمود.فراموشی مسئله فلسطین؛برقراری رابطه میان بعضی از کشورهای عربی و مسلمان با این رژیم؛تداوم محاصره غزه؛آزار اسیران فلسطینی و تداوم زندان سازی؛گسترش شهرک سازی و اشغال زمین های بیشتری از فلسطینیان و در نهایت مشروعیت بخشیدن به اشغالگری از جمله مواردی بود که توجه این جنبش را به خود جلب کرد پس؛دنیا باید بداند که فلسطین زنده است؛زندانیان باید آزاد شوند.
روند عادی سازی متوقف گردد.رژیم احساس امنیت نکند.جهان به جشم خود نژاد پرستی را ببیند.این موارد در تفسیر شکست یا پیروزی دخیل هستند.
با نکاهی گذرا می توان دریافت که غزه پیروز شد.بعضی از غربی ها که عضو اتحادیه اروپا هم هستند؛به نفع فلسطین موضع گرفتند.دبیرکل سازمان ملل؛حمله صهیونیست ها را فاجعه نامید.حماس و غزه به اهداف خود دست یافتند.
آن ها پیروز جنگ شدند.
نگارش : جعفر دیناروند